خدای تا بی نهایت امتحان گیرنده
خدای تا بی نهایت بخشنده و گیرنده
خدای تا بی نهایت مهربان و سختگیر
خدایا ادامه میدی بدون اینکه بخوام
آرامش های زندگیم رو دونه دونه ازم دور میکنی بدون اینکه از جسارت از دست رفتنشون دچار هیجان شم
خدایا شاید برات لذت بخش شده
که تو بزنی و من هی سکوت کنم
خدای مهربونی ها شاید برات خنده دار شده که من هی اشک بریزم و تو دستم رو نگیری
هی دلتنگ شم و تو کاری نکنی
خدایی که همه چیز بهم دادی ، اما هر چیزی که دادی پر از تشویش بود پر از ترس بود پر از دلخستگی
اینبار بهم رحم کن
بازم تحمل میکنم تو میدونی که تحمل میکنم
بازم هیچی نمیگم
بازم تلاش میکنم به درو دیوار میزنم بازم وای میستم رو پاهای خودم
بازم خودمو میزنم به کوچه علی چپ و بازم پیش میرم
بازم میگم شکرت
اینبار رو بهم رحم کن
نه عجز و لابه میکنم نه گریه
نه میشینم پای سجاده و دعا میکنم
اینبار رو اما بهم رحم کن
