سلام وبلاگ عزیزم

تو که میدونی تمام عمر بدبخت بودم

الانم هستم

 

چیکار کنم

از دست ظلم و بیداد چیکار کنم

از قوانین نحس

از آدم های نحس

به کی پناه ببرم

 

دلم گرفته و حق دارم

اشک نریختم و حق دارم

دیوونه شدم و حق دارم

اعتقادی برام نمونده و حق دارم

 

چرا باید زندگی من اینطوری بشه ؟

گناه من چیه که باید توی این شرایط قرار بگیرم

گناه مسعود چیه

 

ای خدا از تو به خودت پناه میبرم

بس کن

دستنوشته شماره 1134

 

 

 

نمیدونم کجا مخروبه دل، کمی آروم میگیره جون زیبا 

واسه تو رفتنت عادت شده باز، واسه تو رفتنم آسونه زیبا 

نه می تونی بشی مرهم نه همدم ، نه لبخند و نوازش عشق نازم 

آره،  قلبم پر از خشم و پر از زخم، ولی میبینتت آرومه زیبا 

 

 

تو چی میدونی از تنهایی محض ، اگه عشقت کنارت باشه اما  تمام خاطرش پر از غمی شه، که تو مرهم نباشی ، خاطرش شی