دستنوشته شماره 104
اینجا مرز دیوانگیست
درست همین نقطه که من ایستاده ام
مرز همه ناباوری ها
مرز همه بی انصافی هایی که سرنوشت روا داشت
و میترسم
درست همین نقطه که من ایستاده ام
مرز همه ناباوری ها
مرز همه بی انصافی هایی که سرنوشت روا داشت
و میترسم
باز هم پناه گاهی نیست
بغض دارد نفسم را از من میگیرد
بازنده ی همیشه بازنده !
من به همه بازی ها باخته ام
به همه ناملایمتی ها
و بد بازی خورده ام
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۵/۲۵ ساعت 17:44 توسط دخترک
|
