غربت شبیه کلاغی که بال های بزرگی دارد

بال هایش را پهن کرده روی دنیایم

و من دلم تنگ تنگ تنگ است

انگار نفس ندارد 

هی نفس می کشم، نفس می کشم و نفس های عمیق و پی در پی 

که به دلم نمی رسند

هوا به دلم نمی رسد

دلم در حال مردن است

و چیزی شبیه حس غربت دلم را از من می گیرد

یک دل معمولی که اگر چند وقتی نباشد هیچکس نمی فهمد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

(دلی شبیه به مرد قصه ی عمو قرمزی (رادیو قرمز))