من سراپا حسن بودم

عشق آرامم گرفت

اینک اما گشته ام یک دل ، پر از تشویق و حزن

لایق روی خوش محبوب نیست، دنیای من

پر خطا پر عاطفه پر خشم پر انگیزه ام

دست و دل لرزان، بسان بید باد آزرده ای

خفته در بالین غم، خفته در بالین غم

راست می گویند که هجران عشق را مجنون کند

من به مجنونی خود حیران و چشمم مات شمع