فکر کردن عذابم میده
برای همین فکر نمیکنم
و فقط نفس می کشم
اما نگرانی رو نمیتونم دفن کنم
نگرانی کنارمه
هر روز صبح با من بیدار میشه
و سعی میکنه به چیزی فکر نکنه اما عذاب وجدان داره از فکر نکردن
و پیش میره و پیش میره
تا شب
وقتی که دختر کوچولوم رو بغل می کنم و سعی میکنم به حرفای قشنگش گوش بدم
و وقتی صدای نفساش طولانی تر شد و خوابش عمیق
با گوش دادن به صدای نفساش که از هزار تا لالایی قشنگتره
خوابم می بره
و نگرانی هم خوابش می بره
+ نوشته شده در ۱۴۰۴/۰۲/۱۶ ساعت 8:50 توسط دخترک
|
