من به یک آغوش پابندم

تو ولی جسم میخواهی

جسم من اما، ملک چشمت نیست

ناگزیر از تو میگریزم من

مثل یک ققنوس

آتشی در من

گر تو میخواهی

...

خسته ام خسته

خسته از عالم

خسته از چشمی

بر تن خسته ام

گر روی اما

مرگ دنیا است

مرگ دنیایم